اصولا، کیفیت زندگی، واژه ای پیچیده، چندبعدی و کیفی در رابطه با شرایط و وضعیت جمعیت، در یک مقیاس جغرافیایی خاص (شهر، منطقه، محله، بخش و...) است که هم متکی به شاخصهای ذهنی یا کیفی و هم متکی به شاخصهای عینی یا کمی است. ارتقاء برنامه ریزی شهری از نگاه صرف کالبدی–کارکردی به نگاهی چندبعدی و چندوجهی درقالب در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی، روانی، کیفی و اقتصادی در تعامل و کنش متقابل با ابعاد کالبدی–کارکردی، یکی از نتایج توجه به مفهوم کیفیت زندگی شهری در عرصه جهانی بوده است . توجه به نیازهای روانی شهروندان و تاثیر برنامه ها و طرح ها بر روان و رفتار شهروندان موضوع پژوهش های شهرسازانه بسیاری قرار گرفته است.امروزه در میان شهرسازان اعتقاد برآن است که اقدام شهرسازانه و برنامه ریزی شهری می تواند در سلامت و کارایی و در نتیجه کیفیت زندگی شهروندان موثر افتد. با توجه به رشد سریع شهرنشینی که بسیاری از فرصت ها را برای ارتقای کیفیت زندگی محدود ساخته ، ارزیابی کیفیت زندگی شهری یکی از مهم ترین ضرورتهای مطالعه شهری کشور است. به منظور تخصیص موثر منابع محدود برنامه ریزان باید بهینه ترین راه را برای توزیع منابع در راستای نیازها و اولویت های مردم بیابند. در این پژوهش تلاش شده است تا یک الگوی سنجش مناسب با انتخاب شاخص های معینی به منظور ارزیابی کیفیت زندگی شهری پیشنهاد شود. این الگوی پیشنهادی در سنجش کیفیت محلات ناحیه یک شهر بهشهر پیاده شده و براساس آن محله 2 1 بالاترین کیفیت زندگی در مقایسه با دیگر محلات آن ناحیه داشته است.